سومین جلسه از سلسله نشست های فقه تحقق برگزار شد. در این جلسه که روز 9 آذر 1401 برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمین علی تقی زاده ، ریاست دارالقرآن سازمان تبلیغات و مسئول سابق مرکز راهبری برهان، به ارائه مباحث خود در حوزه مرکز راهبری برهان پرداختند.
? *گزیده ارائه آقای علی تقی زاده*
⏰ 9 آذر 1401
*مقدمه:*
پیش از تاسیس مرکز برهان نام پروژه قیام لله بود. می خواستیم، مسائل دینی را با ظرفیت جمهوری اسلامی اجرا کنیم. مطالبه اسلام از حکومت و اعتراض به همین مساله که در واقع آن را یک پروژه را فراساختاری می فهمیدیم. چیزی که مردم می توانند در آن مشارکت کنند. بیرون ساختاری هم نیست که بخواهد یک انقلاب جدید نیاز باشد. روحانیت هم باید در این فراساختار وارد شود.
• مشکل اصلی انقلاب نبود معترض کننده واقعی و عمیق است نه نبود گوش شنوا. کسی که چند وجهی باشد و در تنش های سیاسی بازی نخورد
بعد از تشکیل برهان چون دیدیم که فراساختاری نمی توان چندان عمل کرد، در ساختارهای موجود کار را دنبال کنیم. در فضایی شبیه به اندیشکده کار را ادامه دادیم و برهان متولد شد.
*شاخص های انتخاب مساله:*
1- مردم می توانند برای آن بسیج شوند و قیام کنند. مثل سیره فقهای سلف
2- فراساختاری بودن و نه درون ساختاری.
* مدل حل مساله:*
• جنس کار ورود تخصصی نبود.
• اگر گروهی به این شکل به صحنه نگاه نکرده بود، باز هم از حمایت مرکز برخوردار می شد. مثل گروه تربیت آقای اعلایی.
*رویکردهای مرکز برهان:*
• رویکرد در برهان دانشی است نه اندیشه ای. برخی مجموعه ها تصویرشان این است که به لحاظ علمی خیلی عقب تر از فضای انقلاب اسلامی هستیم و باید از نگاه امام و رهبری برداشت کنیم و کار را ادامه دهیم. در فضاهای طلبگی معمولا در موقف اندیشه ای هستند و امتداد منویات و اهبرادهای امام و آقا را داشته باشند.
• اما در برهان در موقف دانش ایستادیم تا بتوانیم در موقف اندیشه احتمالا نظرات امام و آقا را گسترش و امتداد بدهیم. وگرنه نمی توان تولیدی داشت. دانش با لوازم آن مد نظر است.
• پیگیری اجرا به جای طرح نظری از رویکردهای اصلی است. زیرا حدود 70 درصد راه حل ها کار اجرای آن هاست. بیشتر آخوندها خودشان را متولی کل صحنه نمی دانند. پیگیری تحقق مهم است. مثلا در حوزه سیاست خارجی. حتی باید وزنه هایی برای فشار آوردن و اجرا داشته باشید و باید درگیر فضای اجرا شد.
*ارکان موسسه برهان:*
1- گروه و تاکید به آن در برابر پیوستار که لایه لایه است و در هر لایه نیروهای انسانی کار می کنند مثلا از استاد یزدانپناه شروع می شود و در نهایت در لایه دانشجویان حزب الهی به دنبال اجرا می شود. اما هر لایه نسبت به قبل و بعد خود انتقاد دارد. در حالی که در گروه بعد دانشی و پژوهشی است و یک بعد عملیاتی که دائم بین این دو رفت و برگشت است تا مساله را بتوان دنبال کرد. با مجموعه های شتاب دهنده با مبتدا هم تفاوت دارد که در نهایت گروه درست می شود، درحالی که کار ما با گروه شروع می شود.
2- استناد به دین: به طوری که قرآن محور باشد. حتی هندسه مسائل را باید از قرآن گرفت، نه این که به صورت پیشینی به آن پرداخته بشود
*اجرا و تحقق:*
گروه های مختلف را بررسی کردیم که برای حل مساله وارد میدان شده بودند. 5 سال فعالیت را بررسی کردیم تا تجربه نگاری شود و ثبت فرایندها و تراکم تجارت اتفاق بیافتد. یک گروه 7 تا 8 نفره در این رابطه مدت ها از سال 91 مباحثاتی داشته است.
• بعد از 3 سال جمع بندی این شد: فضای اقامه، لوازمی در سطح و افراد حزب الهی دانشگاهی ها مورد نیاز است. ما دیدیم که آموزش های قبلی صرفا مقدمه ای است برای ورود به حل مساله. در دوره تحصیل هیچ مهارتی برای این کار کسب نمی شود. لذا یک مرکز رشد طراحی شد که بتواند
✳️ * سوالات حوزوی مرتبط با مساله:*
1- در قرآن محوری به چه شکلی باید برخورد کرد؟ آیا هر آنچه در لایه ظاهر قرآن است باید محور قرار بگیرد؟ مانند عنوان جهاد که فقط قتال نیست و به یک معنا می تواند جهاد علمی باشد؛ قرآن هم از این معنا پشتیبانی می کند.
2- چگونه از لایه ظاهر می توان میزان اهمیت دادن شارع به یک موضوع را فهمید؟ آیا تعداد و تکرار مهم است یا تعابیری که در مورد آن به کار رفته است؟ مثل ْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيرا
ثبت دیدگاه